کد مطلب:301477 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:163

اشعار حضرت زهراء


1- از حضرت زهراء علیهاالسلام حكایت شده كه كودكش حسن را به هوا بلند می كرد و به هنگام بازی با او می گفت:


اشبه اباك یا حسن

و اخلع عن الحق الرسن


به پدرت شباهت داشته باش ای حسن و ریسمان از حق باز كن،


و اعبد الها ذامنن

و لا توالی ذاالاحسن


و خداوند دارای نعمتها را پرستش كن و كینه توز را به دوستی مگیر. و به حسین علیه السلام می گفت:


انت شبیه بابی

لست شبیها بعلی [1] .


تو به پدرم شباهت داری و شبیه به علی نیستی.

2- سدی از مشایخ و اساتید خود روایت كرده كه بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضتر زهراء در رثاء آن حضرت این اشعار را سرود:


ابی و ابتاه،

اجاب ربا دعاه


پدرم، وای پدرم، پروردگاری را كه او را فراخواند اجابت كرد،


جنه الفردوس ماواه

من ربه ما ادناه


بهشت برین جای او است، و چه قدر نزدیك به پروردگارش می باشد،


الی جبرئیل نعاه

نزد جبرئیلی كه خبر مرگ او را به وی داد و نوحه سرائی كرد.




حضرت زهرا علیهاالسلام هنگامی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دفن شد روی به انس ابن مالك كرده و فرمود: ای انس چگونه دلتان راضی شد كه بر روی رسول خدا خاك بریید، بعد گریست و چنین فرمود:


اغبر افاق السماء و كورت

شمس النهار و اظلم العصران


كرانه های آسمان تیره گشته و خورشید روز گرفته و روزگار تاریك شده است.


فالارض من بعد النبی كیبه

اسفا علیه كثیره الرجفان


زمین بعد از پیامبر به خاطر تاسف و حسرت بر او غمگین شده و اضطراب و تزلزلش فزونی یافته است.


فلیبكه شرق البلاد و غربها

و لتبكه مضر و كل یمان


می بایست شرق و غرب كشورها بر او بگریند و قبیله مضر و تمام قبایل یمن بر او گریه كنند.


یا خاتم الرسل المبارك ضووه

صلی علیك منزل القرآن


ای خاتم پیامبران كه درخشش مباركی داشتی نازل كننده قرآن بر تو درود فرستاد.

بعد مشتی از خاك قبر حضرت را برداشته بر روی دیدگان و صورتش قرار داده و چنین سرود:


ماذا علیمن شم تربه احمد

ان لا یشم مدی الزمان غوالیا


بر آن كس كه تربت احمد را بوئیده چه می شود كه دیگر برای همیشه هیچ عطری را نبوید.


صبت علی مصائب لوانها

صبت علی الایام عدن لیالیا [2] .


مصیبتهائی بر من وارد شد كه اگر آنها بر روزها فرومی ریخت شب می شدند.


3- از جمله اشعاری كه به حضرت زهراء در مرثیه پدر بزرگوارش نسبت داده شده این شعر است:


نفسی علی زفراتها محبوسه

یا لیتها خرجت مع الزفرات


جان من بر ناله هایش زندانی است ای كاش به همراه آه و ناله ها بیرون می رفت.


لا خیر بعدك فی الحیاه و انما

ابكی مخافه ان تطول حیاتی [3] .


بعد از تو خیری در زندگی نیست و از ترس طولانی شدن زندگانیم می ترسم

4- و نیز این اشعار را در رثاء آن حضرت سروده است:


قل للمغیب تحت اطباق الثری

ان كنت تسمع صرختی و ندائیا


بگو به آن كسی كه در زیر طبقات خاك پنهان شده بگوی كه اگر ناله و فریاد مرا می شنوی.


صبت علی مصائب لو انها

صبت علی الایام صرن لیالیا


مصیبت هائی بر من فرو ریخت كه اگر آنها بر روزها وارد می شدند شب می شدند.


قد كنت ذات حمی بظل محمد

لا اختشی ضیما و كان جمالیا


من در زیر سایه حضرت محمد دارای پشتیبان بودم و از هیچ ستمی نمی ترسیدم و او جمال و آبروی من بود.


فالیوم اخشع للذلیل و اتقی

ضیمی و ادفع ظالمی بردائیا


امروز در مقابل فرومایه فروتنی می كنم و از ستمی كه بر من وارد شده خود را محافظت می كنم و ظلم كننده به خود را با لباس و ردایم از خود دور می نمایم.




فاذا بكت قمریه فی لیلها

شجنا علی غصن بكیت صباحیا


اگر قمری شبانگاه بر روی شاخه درخت از غم و اندوه بگرید، من صبحگاهان گریه می كنم


فلا جعلن الحزن بعدك مونسی

و لا جعلن الدمع فیك و شاحیا


پس هر آیه بعد از تو اندوه را همدم خود قرار داده و اشك در ماتم تو را آویزه چشمانم می نمایم.


ماذا علی من شم توبه احمد

ان لا یشم مدی الزمان غوالیا [4] .


بر آن كس كه تربت احمد را ببوید چه می شود كه برای همیشه دیگر عطری را نبوید.

5- و نیز چنین سروده است:


اذا مات یوما میت قل ذكره

و ذكر ابی مذمات و الله ازید


هر گاه روزی كسی بمیرد یادش كم می شود ولی یاد پدر من از ان هنگام كه مرده به خدا سوگند بیشتر شده است.


تذكرت لما فرق الموت بیننا

فعزیت نفسی بالنبی محمد


هنگامی كه مرگ بین ما جدائی انداخت یادآور شده و خود را به حضرت محمد پیامبر خدا تسلیت دادم.


فقلت لها: ان الممات سبیلنا

و من لم یمت فی یومه مات فی غد [5] .


به خود گفتم كه مرگ راه ما است و هر كس در امروز نمیرد فردا خواهد مرد.

6- و نیز فرموده است:


اذا اشتد شوقی زرت قبرك باكیا

انوح و اشكو لا اراك مجاوبی


در آن هنگام كه شوقم به دیدار تو شدت می گیرد قبر تو را با گریه


زیارت می كنم، نوحه سرائی كرده و از اینكه تو را پاسخ گوی خود نمی بینم شكوه می كنم.


فیا ساكن الغبراء علمتنی البكاء

و ذكرك انسانی جمیع المصائب


ای ساكن خاك، تو گریه را به من آموختی و یاد تو تمام مصیبتها را از یادم برده است.


فان كنت عنی فی التراب مغیبا

فما كنت عن قلبی الحزین بغائب [6] .


اگر چه تو در زیر خاك از من پنهانی، ولی از قلب حزون من پوشیده نیستی.

7- محمد بن مفضل گوید: از حضر صادق علیه السلام شنیدم كه می فرمود: حضرت زهراء علیهاالسلام به كنار ستون مسجد رفته و خطاب به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم چنین سرود:


قد كان بعدك انباء و هنبئه

لو كنت شاهد هالم یكثر الخطب


بعد از تو خبرها و گرفتاریهای سختی بود كه اگر تو در آن جا حاضر می بودی این گونه خبرها زیاد نمی شد.


انا فقدناك فقد الارض و ابلها

و اختل قومك و اشهدهم و لا تغب [7] .


ما تو را همانگونه كه زمین باران خود را از دست می دهد از دست دادیم ملت از هم گسیختند تو بر آنان شاهد باش و از آنان پنهان نشو.

8- بعد از رحلت پدر بزرگوارش چنین سرود:


و قد رزئنا به محضا خلیقته

صافی الضرائب و الاعراق و النسب


به مصیبت فقدان او گرفتار شدیم، هم او كه در آفرینش هیچ تیرگی و ناصافی نداشت، ریشه و تبار و طبیعتی صاف و خالص داشت.


و كنت بدرا و نورا یستضاء به

علیك تنزل منذی العزه الكتب




تو ماه تمام بودی و نوری بودی كه از آن روشنی گرفته می شد از سوی خداوند دارای شكوه، بر تو كتابها نازل می شد.


و كان جبرئیل روح القدس زائرنا

فعاب عنا و كل الخیر محتجب


جبرئیل روح القدس به دیدار ما می آمد هم اكنون از ما پنهان شده و همه خوبیها و خیرات گرفته و پنهان شده.


فلیت قبلك كان الموت صادفنا

لما مضیت و حالت دونك الحجب


ای كاش پیش از تو مرگ به ما می رسید، هنگامی كه تو در گذشتی و پرده ها و موانع بین ما و تو حائل شد.


انا رزتنا بمالم یرز ذو شجن

من البریه لا عجم و لا عرب


ما به مصیبتی گرفتار شدیم كه هیچ اندوهناكی از آفریدگان از عجم و عرب بدان گرفتار نشدند.


ضاقت علی بلاد بعدما رحبت

و سیم سبطاك خسفا فیه لی نصب


شهر و دیار بعد از توسعه و گسترشی كه داشت بر من تنگ شد و نوادگان تو به ناچار خانه نشین شدند و مرا نیز از آن بهره ای رسیده است.


فانت والله خیر الخلق كلهم

و اصدق الناس حیث الصدق و الكذب


تو به خدا سوگند كه از همه مردم بهتریو بو هنگام در نظر گرفتن راست و دروغ تو از همه راستگوتر می باشی.


فسوف نبكیك ما عشنا و ما بقیت

منا العیون بتهمال لها سكب


تا آن لحظه كه زندگی كنیم، و تا وقتی كه دیدگان ما قدرت ریزش اشك داشته باشد بر تو خواهیم گریست.



[1] توفيق ابوعلم «اهل البيت» 276.

[2] توفيق ابوعلم، اهل البيت 164- 165.

[3] قاضي نور الله شوشتري، احق الحق 10/ 435، اين دو بيت از قول حضرت علي عليه السلام بعد از شهادت حضرت زهراء نيز نقل شده است.

[4] امين، سيد محسن، اعيان الشيعه 1/ 323 ط بيروت.

[5] بحار الانوار، 22/ 523.

[6] قمي، حاج شيخ عباس، بيت الاحزان /140.

[7] بحار الانوار، 43، 195- 197.